از دوراهیهای زندگی: هدف یا مسیر؟
قطعا هر دو!
اما مساله از وقتی قابل تامل است که این دو در برابر یکدیگر صفآرایی کنند. فرض کنید سرمربی یک تیم فوتبالید. هدف در هر بازی فقط یک چیز است و آنهم پیروزی است! اما به چه قیمتی؟
یک بازی سالم و بدون حاشیه؟
یا زیر پا گذاشتن بازی جوانمردانه؟
و یا حتی رشوه …؟
تاریخ لحظاتی از این تقابلها را به تصویر میکشد؛ امام علی(ع) بخاطر یک دروغ نگفتن، برای سالها خلافت پس از پیامبر را از دست داد و مسیر یک امت تغییر یافت. دروغ برای امام علی (ع) دروغ است و دروغ مصلحتی وجود ندارد؛ دروغ مصلحتی یکی از میانبرهایی که ما کشفش کردهایم تا هم خدا را داشته باشیم و هم خرما را! چقدر زیباست که حضرت امیر میفرماید: «به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم و هفت آسمان را به من دهند تا خدا را معصیت کنم -حتی به اندازۀ ربودن پوست جو از دهان یک مورچه- چنین نخواهم کرد.» او هیچگاه بخاطر هدف مسیری غیر از مسیر حق را انتخاب نکرد. ما هم در طول زندگی اگر به مسیری درست قائل باشیم، با میانبرهای بسیاری روبرو خواهیم شد که بسیاری از ما را از مسیر حق دور میکند. مگر میشود مسیری غیر از یگانه راه حقیقت پیمود و به حقیقت رسید؟ البته به این قائلم که مسیر رسیدن به حقیقت برای هر انسانی با دیگری متفاوت است؛ ولی در مقیاس یک نفر، راه درست، تنها یکی است. اصلا بیایید تا این دوگانگی مسیر یا هدف را حل و فصل کنیم. زندگی آدمی همچون مسیری است که هر روز در آن بازنگری میکنیم. اصلا خبری از هدف نیست. هدف آنچیزی است که در ذهن خودمان میپرورانیم و گاهی فراموش میکنیم که آن چیز انتزاعی، تنها و فقط زاییدهی تخیلات ماست. هدف، در نهایت یا قسمتی از مسیر میشود و یا قابی از یک سری فعالیتهایی که در مسیر صورت دادهایم. زندگی از جنس مسیر است و تنها راه ما طی همین مسیر است. من که میگویم بهشت هم اینچنین است؛ اگر در وصف بهشت به درخت و رود و حوری اشاره شده، برای آن است که نوعی زندگی کردن ایدهآل را به تصویر بکشد. جهنم هم شاید بهواقع یک مکان نباشد و شاید تصویری است از مسیری پر از درد و اشتباه…