انجمنطور: یک سخنرانی انگیزشی(؟): چگونه انجمن به سال پایینی ها معرفی کردم؟
پیش از شناخت انجمن، باید با شرایط فعلی خود، جامعه و دانشگاه آشنا شد. بنابراین قبل از معرفی انجمن ترجیح میدهم بعنوان یک سال بالایی کمی از فضای دانشگاه بگویم. ۱۲ سال به ما گفتند که باید درسهایی را حفظ کنیم و همانند اسفنجی که آب را جذب میکند، درسها را حفظ کردیم و پا به دانشگاه گذاشتیم. با همین روند هم میتوان ادامه داد و ارشد و دکترا را گرفت و بعد هم درگیر کار و زندگی شد و رفت. اما آیا دانشگاه همانند مدرسه است؟
نگاهی به رشتهی خودمان بیندازیم: عصر سوپر معمارهایی مثل زاها حدید و لوکوربوزیه به پایان رسیده و امروزه واقعا شرکتهای معماریاند که معماریهای شگرف عصر ما را میسازند. پریتزکر کمتر به افراد نامی تعلق میگیرد و همهی اینها نشان از تغییر رویکرد معماری دارد. جدا از فعالیتهای شرکتی، چند سالی است که در ایران، فعالیتهای استارتآپی رواج یافته و اساسا این فعالیتها نیز مهارتهایی را میطلبد که در دانشگاه از آنها کمبهرهایم؛ مثل فعالیتجمعی، مدیریت، خلاقیت و روابط عمومی…
این از مسائل بازار کار و سری هم به دنیای علم بیندازیم! سالهاست که رشتهها معنای صلب خویش را از دست داده و امروزه رشتههای بیشمار میانرشتهای تعریف میشود؛ ما دانشجویان معماری بهخوبی با میانرشتهها آشنایی داریم: از روانشناسی محیطی تا انرژی در معماری و امثالهم… اما آیا واقعا بلدیم که با یکدیگر تعامل داشته باشیم و ارتباط برقرار کنیم؟ دنیای میانرشته که بحثی قدیمی است؛ امروزه مسالهی میانفرهنگی مطرح است و همین چندی پیش گرایشی در مقطع ارشد برای تمام رشتهها بهوجود آمد به نام GSP (Global Study Plan) W جهان بهسرعت بهفکر تعامل هرچه بیشتر با یکدیگر است و ما حتی برای تعامل با همرشتهایهای خودمان هم عاجزماندهایم. این عجز بخاطر کمتجربگی است و انجمن علمی، بسیج و انجمن اسلامی، همگی این مهارت را تقویت میکند… (و باقی حرفها)