فریاد سکوت
گفتم،
نمی توانی در این مملکت بحثی کنی
و پس از چند دقیقه بحث ارزشی نشه
به این معنی که با ارزش یکایک افراد
و سنت ها و آداب شان قیاس بشه
در جنگ برای نابودی این ساختار بودم
تا منطق زوری و عقلانی را به جای سنت ها بنشانم
نظرم عوض شد
شاید روحشان را بکشم
با سکوتم فریاد می زنم که ارزش هایتان برای وجودتان لازم است
و من به خاطر آدمیتتان حرفی نمی زنم
با عملم ارزش هایم را فریاد می زنم تا اگر ملتفت بودند به من نزدیک شوند
آدمیت شما در مختار بودنتان است.
از حالا تمام تلاشم را از نابود کردن ساختار های ارزشیتان
به سوی خودم معطوف می کنم. باید رفتارم را بسازم
باید اسطوره شد تا به تو رجوع کنند و تو اصلاح کنی
و اسطوره با عمل اسطوره می شود.
کشف می شود و نه عرضه
و ارزش هایش
هضم می شود
و نه تجویز