آشفتگی – در ذم ما اینستایی های ایرانی
دلنوشته است دیگر، بدون ویراست، بی ربط به معماری و بی قید و بند:
از آن جا برایتان مساله می شود که عده ای می گویند: اینستاگرام باید فیلتر بشه!
خب، این جاست که ما انسان ها به دو دسته تقسیم می شویم! عده ای که فکر می کنند و می پرسند: چرا؟ و عده ای که در کثری از صدم ثانیه مخالفت می کنند!
گروه دوم را به خدا می سپارم. چون با پیش زمینه های ذهنی پاسخ داده اند. گروه اول هم وقتی دلایل را می شنوند به گروه دوم می پیوندند.
مساله مان شده تصاویر مستهجن عده ای از نسوان و جاسوسی ممالک غربی!
تجاوز فرهنگی خیلی بیش تر از این حرف هاست. نگاه کنید! این مسائلی که بیان شده یک باخت مختصر از آزادی بی حد و حصر در شبکه های اجتماعی است. مساله ی من الان باخت محتوایی نیست که در نکته قابل توجه و پوشیده، باخت ما در فرم است! ( معمارم دیگر، همه چیز را در دو ساحت فرمی محتوایی می بینم!)
در شبکه ای زندگی می کنیم که خواسته یا ناخواسته در قالب غربی نگاشته شده!
رفاقت سلسه مراتب دارد! در فالو و آنفالو خلاصه نمی شود! روابط ایرانی جماعت پیچیده بوده. از گذشته فضاهایمان به طرز دقیقی در فضاهای شخصی و عمومی و نیمه عمومی و … تقسیم می شده و در حال حاضر همه ی آن در یک پرایوت خلاصه شده! خرمای در گذشت حجاب و این ها را بخوانید که هیچ، فاتحه ی روابط فضایی ایرانی را هم بخوانیم (مع الصلوات!)
تخمینی که می زنم باید تقریبا درست باشد و حتما وضعیت از این هم بد تر است:
دو سوم کاربران واقعا فکر نکرده لایک می کنند! بابا لایک کردن حرمت داره! شما کمی فکر کنی هم بد نیستا! بابا فالویینگاتو کم کن بتونی پستاتو با دقت تر ببینی! ( این را مطمئنم که چنین مخاطبی هرگز و هرگز این متن را نمی خواند و به این جای متن نمی رسد، حوصله ندارد! منظورم شمای نوعی است…)
حالا این که هیچ! مشکلم با نبود گزینه ای به نام HATE است. این هم یک مدل زندگی غربی دیگر! بابا ما هم توی فرهنگ ایرانی و هم اسلامی اهل نقد و حرف بودیم. در فرهنگ اسلامی می گیم تبری و تولی! با هم هستند.
ما کم کم به دنیایی عادت می کنیم که همه چیز مطابق میل ماست! دنیایی که هیچ چیز اذیت کننده ای به چشمتان نمی خورد. اگر هم یک وقتی از کسی بدتان آمد با یک کلیک همه چیز به حالت عادی بر می گردد.
بماند که آن قدر حوصله ی ما ایرانی ها کم شده تا دو خط متن ببینیم آن انگشت مبارک، چند سانتی متری روی صفحه ی مبارک گوشی کشیده می شود تا اسکرول گردد.
بماند از قشر جدیدی از جوانان که واقعا و واقعا به خاطر چنین شبکه هایی ساعت ها وقت و انرژی خود را هزینه ی تعداد لایک ها و فالور کرده و در کل همه چیز سطحی می شود. سطحی شدن مساله ی کمی نیست. آن هم برای یک ایرانی!
در پایان باید گفت اینستاگرام شوخی بردار نیست. چون یک حادثه ی تکرار پذیر و تکرار شونده است. عادت است! و عادت شکل دهنده ی منش و شخصیت ( حدیثی با چنین مضمون از حضرت امیر(ع))
درست کردنش هم با یک تغییر آرم و ساخت نمونه ی داخلی اینستاگرام نیست. شاید با هزاران ساعت تفکر جامعه شناسان، روانشناسان، فلاسفه، متولیان، روحانیان، اساتید آی تی و بزرگان حل گردد.