«موفقیت کوچک» – از محمد فاضلی
اخیرا مشغول مطالعهی کتاب «دغدغه ایران» نوشتهی محمدفاضلی جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بودم که در اصل جستارهای مکتوبشدهی تلگرامی کانال اوست. او کانالی تحت عنوان «موفقیتهای کوچک» دارد و بنظر وی این مفهوم راهبردی است که در حال حاضر میتواند در بهبود وضعیت فعلی جامعه موثر باشد.
جستار اول: «موفقیت کوچک» چیست؟
من دو سه سال است که از ضرورت موفقیتهای کوچک حرف میزنم و اخیراً کانال «موفقیتهای کوچک ایرانیان» (@IR_S_S) را در تلگرام راهاندازی کردم، اما سؤال مهم این است که «موفقیت کوچک» چیست؟ ما اگر ندانیم این مفهوم به چه معناست، به تدریج در جهت دادن تصمیمها، رفتارها و قضاوتهای خود دچار مشکل خواهیم شد. من در این یادداشت ضمن ارائه تعریف خودم از «موفقیتهای کوچک»، از دیگران نیز دعوت میکنم تا نظریات خودشان درباره این مفهوم را ارائه کنند، و اگر تعریف یا متنی در تشریح این مفهوم از نظریهپردازان سراغ دارند، ارسال کنند تا به تدریج به درک دقیقتری از آن برسیم. اما فهم خودم از این مفهوم به شرح زیر است:
✳️ ما همگی در درون ساختارهایی زندگی میکنیم که ما را محدود میکنند. این محدود کردن از ممانعت کامل است تا بالا بردن هزینه (اعم از منابع مالی، زمان، انرژی و سایر منابعی که باید برای غلبه بر محدودیت صرف کنیم. برای مثال، ساختار ضعیف حمل و نقل عمومی باعث میشود اگر بخواهیم از خودرو شخصی استفاده نکنیم، هزینه قابل توجهی شامل زمان، کاهش راحتی، و انرژی صرف کنیم تا به مقصد برسیم. ساختار ناقص و بدطراحیشده منازل ما باعث میشود برای کاهش مصرف آب و انرژی به زحمت بیفتیم.
✳️ ساختارها برای همه افراد، خانوادهها، سازمانها، شرکتها و دولتها وجود دارند و رفتار آنها را – بالاخص در جهت تغییرات مثبت – محدود میکنند. ساختارها از جنس فرهنگ، فناوری، قواعد اجتماعی و سیاسی، روابط بینالملل، قاعدههای حاکم بر فعالیت اقتصادی و حتی از جنس جغرافیا و شرایط مادی زندگی هستند. ساختارها سبب میشوند اکثریت آدمها سختیهای تغییر را تحمل نکرده و در همان مسیری حرکت کنند که ساختار حکم میکند. ساختار ضعیف حمل و نقل عمومی حکم میکند که از خودرو شخصی استفاده کنیم و این کار را انجام میدهیم بدون آنکه زحمت سوار شدن بر دوچرخه یا پیادهروی را متحمل شویم. ساختار آموزش عالی خرید و فروش پایاننامه را ممکن میکند و دانشجویان زیادی زحمت نوشتن پایاننامه را متحمل نشده و یک پایاننامه میخرند.
✳️ ظرفیت افراد، خانواده، سازمان، شرکت یا دولت برای رفتارهایی خلاف آنچه ساختار حکم میکند تفاوت دارد؛ اما بالاخره همه آنها میتوانند در موقعیتهایی، دست به کارهایی بزنند که خلاف رویه جاری ساختار است. آنها میتوانند بدون اینکه نیاز باشد ساختار را تغییر دهند و منابع زیادی صرف کنند، کاری انجام دهند که خلاف رویه جاافتاده ساختاری است. این اقدامات موفقیت کوچک نامیده میشوند، اگر:
✳️ سبب بهبودهای جزئی میشوند. بهبودهای جزئی خاصیت خودتقویتشونده دارند، یعنی دیگران میتوانند یاد بگیرند و تکرار کنند، حس خوبی در دیگران ایجاد کرده و آنها به تکرار این بهبودهای جزئی تشویق میکنند. موفقیتهای کوچک به صورت زنجیرهای بر سایر عملکردها اثر گذاشته و باعث بهبودهای جزئی در آنها میشوند.
✳️ این اقدامات به دیگران و خود فرد احساس اثربخش بودن، ایجاد تغییر مثبت در جهان، امید به بهبود و خوب کردن حال دیگران میدهند. اگر تعداد کسانی که دست به کار انجام یک «موفقیت کوچک» میشوند زیاد شود، امکان بروز موفقیت بزرگ و حتی تغییر در یک ساختار وجود دارد. (گر تعداد دوچرخهسواران زیاد شود، شهرداری مجبور میشود بودجههای بیشتری به نظام حمل و نقل دوچرخهای تخصیص دهد.)
✳️ موفقیتهای کوچک معطوف به بهبود در زندگی جمعی هستند. کنشگر برای حصول موفقیت کوچک، حدی از نوآوری، ریسکپذیری، حتی خطر تمسخر شدن توسط دیگران، ریسک مالی یا هدر رفتن انرژی خود را نیز میپذیرد؛ اما اگر موفق شود و در مقام نوآوری، اقدامش را عمومی کند، به تحقق خیر جمعی کمک میکند.
✳️ موفقیتهای کوچک به دلیل آنکه در ابتدا تهدیدی متوجه ساختارهای موجود ایجاد نمیکنند (نظیر دوچرخهها که در ابتدا تهدیدی علیه منافع خودروسازان به حساب نمیآیند) با مخالفتها و مقاومتهای گسترده مواجه نمیشوند. موفقیتهای کوچک ظرفیت یادگیری جمعی دارند و دیگران را متوجه میکنند که میشود به گونه دیگری نیز زندگی کرد.
✳️ بدیهی است، موفقیت کوچک بسته به ظرفیت کنشگر (اعم از فرد، خانواده، سازمان، شرکت، دولت و کشور)، اندازه، دایره اثرگذاری و مختصات متفاوتی پیدا میکند. آنچه برای یک سازمان موفقیت کوچک است، برای یک فرد چنین معنایی نخواهد داشت و بالعکس. موفقیتهای کوچک حس دستبسته بودن در برابر ساختار را از کنشگر دور کرده و او و دیگران را امیدوار میسازند.
جستار دوم: دولت فروتن و «موفقیت کوچک»
✅ دلایل بسیاری هست که چرا دولت در ایران نمیتواند به کسب موفقیتهای بزرگ دل ببندد. فقدان اجماع سیاسی بین نخبگان و میزان بالایی از مناقشه بر سر بنیادیترین اصول حکمرانی؛ همگرا شدن مجموعهای از بحرانهای مالی، سیاسی، محیطزیستی، اجتماعی، سیاست خارجی و بوروکراتیک؛ بیاعتمادی فزاینده میان مردم و قدرت سیاسی در همه سطوح؛ و بیثباتیهای فرساینده در محیط سیاست داخلی و خارجی مانع هر دستآورد بزرگمقیاسی هستند. دستآوردهایی هم که بزرگ هستند به تدریج در چنین محیطی، مثل یخ آب میشوند و از عظمتشان کاسته میشود. تصور میکنم هر موفقیت بزرگی، ناپایدار خواهد بود.
✅ من چهار سال قبل به جمعی گفتم که دولت در ایران (هر دولتی) تا اطلاع ثانوی، باید دولت «موفقیتهای کوچک» باشد. موفقیتهای کوچکی که چند ویژگی داشته باشند. اول، درستی آنها به قدری بدیهی باشد که اکثریت قاطع جامعه از آنها حمایت کند (اصل پشتوانه اجتماعی قاطع). دوم، نتیجه مثبت هر دستآورد برای جامعه معنادار باشد اما به اندازهای نباشد که منافع اصلیترین قدرتمندان را به نحوی به خطر اندازد که تمام نیروی خود را برای نابودی دستآورد بسیج کنند (اصل اثر مثبت قابل تحمل). سوم، اثر فزاینده داشته باشد (اصل اثر دومینویی فزاینده). چهارم، موفقیتهای کوچک در عرصههای متعدد به دست آید (به عوض یکی دو دستآورد بزرگ در یکی دو عرصه محدود) به نحوی که اکثریتی از جامعه از مواهب این دستآوردهای کوچک برخوردار شوند (اصل پوشش فراگیر). پنجم، هر دستآورد شعله امیدی روشن کند و به تقویت سرمایه اجتماعی منجر شود و در عین حال خاموشی هر شعله در میان دهها و صدها شعله، به چشم نیاید (اصل خلق امید).
✅ دولتی میتواند تن به چنین رویکردی بدهد که «فروتن» باشد. فروتنی دولت محصول اقرار به دو چیز است: نادانی و ناتوانی. دولت، نه همه چیز را میداند و نه آنچه را میداند، خوب میداند؛ و نه هر کاری را میتواند انجام دهد، و نه آنچه را انجام میدهد الزاماً خوب انجام میدهد. دولت فروتن به یکباره سراغ باسواد کردن همه بیسوادان نمیرود، بلکه در بهترین حالت سعی میکند کودکان بازمانده از تحصیل را راهی مدرسه میکند؛ به یکباره قصد بازیافت کردن همه پسماندهای خانگی را در سر نمیپروراند، بلکه میکوشد مدیریت پسماند در چند محله شهر تهران یا چند شهر کوچک را اجرایی کند.
✅ دولت فروتن به موفقیتهای کوچک دل میبندد و بنابراین وعدههای بزرگ نمیدهد. دولت فروتن مدعای مبارزه با کل فساد را طرح نمیکند، بلکه ابتدا نظام سنجش فساد بنا میکند، و تلاش میکند نظام حقوق و دستمزد مدیران دولتی را شفاف کند؛ به نهایی و تصویب کردن قانون شفافیت دل میبندد و از جامعه برای پیش بردن همین دو سه هدف کمک میخواهد. دولت فروتن میداند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است.
✅ دولت فروتن هر طرحی را به صورت آزمایشی اجرا میکند، در یک شهرستان یا حداکثر یک استان. دولت فروتن از اعداد بزرگ میترسد. خواه این اعداد بزرگ آمار شرکتها و تعاونیهای تازهتأسیسشده باشند، تعداد مقالات منتشرشده آیاسآی در نشریات بینالمللی، شرکتهای دانشبنیان، طرحهای عمرانی، خطوط لوله یا بقیه موفقیتها. موفقیتهای بزرگ اگر به دست آیند، خوب است؛ اما در چنین ساختار و وضعیتی آمار موفقیتهای بزرگ بیشتر دهشتناک هستند تا امیدوارکننده؛ و تمام انرژی سیستم صرف دست یافتن به یکی دو دستآورد بزرگ میشود که نادانی و ناتوانی اغلب مانع از تحققشان میشوند و چون تحقق یابند، منازعات درون سیستم میان جناحها، آنها را میفرساید.
✅ درک من این است که باید به دنبال موفقیتهای کوچک در عرصههای مختلف باشیم، و این احساس در همه – از چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب، و … – پدید آید که همه در پیدایش آنها سهیم بودهاند. موفقیتهای کوچک باید سطح امید و کارآمدی را به میزانی و به تدریج ارتقا دهند که بستر لازم برای موفقیتهای بزرگ فراهم شود. تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف/مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی.
✅ دستور کار میتواند این باشد که هر مدیری، بالاخص مدیران ارشد سازمانها و وزارتخانهها و سایر ارکان حکومت به دنبال بهبودها و موفقیتهای کوچک با پنج اصلی که برشمردم باشند. موفقیتهای کوچک باید همچون قطرههایی جمع گردند تا دریایی از کارآمدی و اصلاح پدید آید.