از بایزید؛ آنکه بوی معرفت نیابد از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ و گفت: هرگز متکبر بوی معرفت نیابد. گفتند: نشان متکبر چیست؟ گفت: آنکه در هژدههزار عالم نفسی بیند خبیثتر از نفس خویش.ادامه خواندن
از بایزید؛ سیسال از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ و گفت: «سیسال برای خدا طلبیدم، چون بنگریستم او طالب بود و من مطلوب». *** و گفت: «از نماز جز … ادامه خواندن
از بایزید؛ چهار درس از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ نقل است که روزی سلطانالعارفین بایزید بسطامی فرمود که «سخن چهارکس به من به غایت تأثیر کرد. اول آنکه طفلی … ادامه خواندن
از بایزید؛ چاه و سگ از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ اغلب بایزید -رحمهاللهعلیه- به حج پیاده رفتی؛ و هفتاد حج کرده بود. روزی دید که خلق در راه حج از … ادامه خواندن
از بایزید؛ اسم و استغراق از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ در استغراق چنان بودی که مریدی داشت که بیستسال بود از وی جدا نشده بود. هر روز که شیخ او … ادامه خواندن
از بایزید؛ شیخ و امام از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ نقل است که شیخ در پس امامی نماز میکرد. پس امام گفت: یا شیخ! تو کسبی نیمکنی و چیزی از … ادامه خواندن
از بایزید؛ توصیه به زاهد از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ نقل است که زاهدی بود از جمله بزرگان بسطام. صاحب تبع و صاحب قبول؛ و از حلقهی بایزید هیچ غایب … ادامه خواندن
از بایزید؛ خلعت سگ از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ نقل است که نقل یک روز میگذشت با جماعتی. در تنگنای راهی افتاد و سگی میآمد. بایزید بازگشت و راه … ادامه خواندن
از بایزید؛ پیشین همه کارها از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ نقل است که شیخ گفت: «آن کار که باز پسین کارها میدانستم، پیشین همه بود، و آن رضای والده بود».ادامه خواندن
از بایزید؛ این خلعتم تو دادهای… از دیگران۲۱ بهمن, ۱۴۰۲ «الهی ریاضت همه عمر نمیفروشم و نماز همه شب عرضه نمیکنم و روزه همه عمر نمیگویم و ختمهای قرآن نمیشمرم … ادامه خواندن