عصیان داستان روزگار ماست، با ضدقهرمان بجنگیم!
این یادداشت نخستینبار در نشریه دریچه معماری (شماره هفتم: عصیان) منتشر شده است:
برای نوشتن از تاریخ «عصیان» میتوان به حکایت تحسینبرانگیز نخستینهایی توسل جست که در برابر سنتهای زواردررفتۀ عصر خویش قد عَلَم کردند؛ یا از انسانهایی بگوییم که علیه معماری غالب شوریدند و به معماری فرودستان پرداختند؛ شاید هم روایتگر معمارانی شویم که در قرن بیستم از جنس اراده بودند و ارزشها را بازتعریف کردند. تاریخ معماری، تاریخ عصیانهایی است که غالب شدند و مانند این روایتها بسیار است. الگوی همهشان یکی است: تاریکی همهجا را فرا گرفته و ناگهان قهرمان قصه ظهور میکند و سیر داستان را تغییر میدهد. عصیان یک نقطه عطف است یا شاید تلاشی دراماتیک برای برونرفت از یک اسلوب؛ اسلوبی که گاه سنت است و گاه قانون.
عصیان تا پیش از این، سرآغاز عصری نو میشد و یک رخداد ویژه به نظر میرسید. اما در روزگار ما به کوچهپسکوچههای شهر آمده و هر کجا دیده میشود: شورش تمامعیارِ هر خانه علیه خانههای دیواربهدیوارش تا هر محله را تبدیل کند به کلاژی از مصالح، سبکها و ایدههای ناهمگون و شهرمان تصویری شود از انباشتِ عصیانها و نمود یک وضعیت. عصیان تکراریترین رخداد معماری شهر ماست و پرسش این است که به راستی چه بر سر عصیان آمده که تا دیروز معماری را دگرگون میکرد و و امروز به رخدادی عادی شهر تبدیل شده؟
شاید مفهوم عصیان در روزگارمان تغییر یافته. «عصیانگر دیروز» معمار خبرهای بود که از اسلوبها عدول میکرد تا حرفی نو بزند. پس اراده میکرد، مسیری جدید میساخت و با جان و دل، بهای عصیانگری را میپرداخت! لیکن امروز، دیگر اسلوبی باقی نمانده و «عصیانگر امروز» هر آنکسی است که بسازد. عصیان بازنمای واقعی روزگار ماست و مشکل ما نه عصیان، که قوانینی است که در یک انجماد تاریخی به سر میبرد و این توهم را تکرار میکند که ما هنوز اسلوبی داریم و عصیان یک گناه نابخشودنی است. قانون آنگونه نوشته شده که رعایت نشود و ما عصیانگر نامیده شویم و مستحق جریمه باشیم و برای جبران گناهِ نکردهمان رشوه دهیم. اینچنین است که شهرداری، همان نهادی که ناظر و مجری قانون است و همه را به عصیان متهم میکند، به فاسدترین سازمان دولتی تبدیل شده است.[۱]
وقت آن رسیده که نهادهای رسمی این واقعیت را تاب آورند که «عصیان» داستان روزگار ماست. وقت آن رسیده که قانون از این انجماد تاریخی رها شود تا با ضد قهرمان داستان روبرو شویم: فسادی که زیر پوستهای از قانون، متهمی بیدفاعتر از عصیان نمییابد و مشکلات را گردن آن میاندازد.
[۱] bartarinha.ir/fa/news/641194