شبکههای اجتماعی و رشد؛ به مناسبت روز معلم
زندگی ما با وجود زیباییهای مثالزدنی، همراه با زشتیها و تاریکیهاییست که به ما یک شخصیت خاکستری داده که به آن عادت میکنیم و در آن غرق میشویم. ما انسانهای خاکستری، امروزه کمتر با معلمی برخورد میکنیم که بتواند بر ما تأثیر بگذارد و به راه رشد بکشاند. البته این نه از قصور معلمها، که اقتضای زمانه است. من که فکر میکنم این روزها منشاءهای اثرگذاری متنوعتر شده و بسیاری از معلمهای جدید در قالب چهرههای حقیقی و حقوقی در شبکههای مجازی یا رسانهای متولد شدهاند.
در همین حال، ما انسانهای خاکستری وارد شبکههای اجتماعی شدیم و محتواهایی را دنبال کردیم و پسندیدیم. شبکهی اجتماعی هرچه بهتر باشد، از هوش مصنوعی قدرتمندتری بهره میگیرد تا الگوی علاقهمندیهایمان را بهتر بازشناسد و محتواهای جذابتری را به نمایش بگذارد. مشکل از لحظهای آغاز میشود که ما بخواهیم از آن دنیای خاکستریِ قبلیمان فاصله بگیریم و تغییر فردی یا شخصیتی را آغاز کنیم. «تغییر» آسیب جبرانناپذیری برای شبکههای اجتماعی است که تمام محاسبات قبلی اَبَرکامپیوتری برنامهنویسها را با چالش مواجه خواهد کرد. شبکههای اجتماعی بهخاطر تغییر انسانها تاوان سنگینی میپردازند و به همینخاطر از روزی تصمیم گرفتند که بر خودِ تغییرات نیز حاکم شوند. ازاینرو، ترندها و الگوهایی برای کنترل تغییرات نوشته شد و سلبریتیها یا همان خدمتگزاران شبکههای اجتماعی بیشتر و بیشتر مورد ارج قرارگرفتند تا در نقش صورتکهای واقعنمای انسانی، حالتی تأثیرگذارتر از تغییر و رشد را برای مخاطبانشان القا کنند. کوتاه سخن اینکه اگر در این روزگار معلمی نمانده، حداقل به فکر رشد و تغییر خودمان باشیم؛ و الا همین سرمایه را نیز شبکههای اجتماعی چپاول خواهند کرد.