در حال تلاش برای فهم یک هستیشناسی که دوستش دارم
«وقتی ما بدون تعاریف، مقولهها و تفکیکهای رایج به جهان مینگریم چه میبینیم؟! ما موجودات متعددی خواهیم دید که هر یک مشغول کاری هستند. ما نمیدانیم که آنها مشغول چه هستند: موجودی به نام «مهندس» مشغول ساختن یک «اتومبیل» است؛ موجودی به نام «دانشمند» در جایی به نام «آزمایشگاه» پشت چیز دیگری به نام «میکروسکوپ» مشغول نگاهکردن به چیزی است؛ موجودی به نام «عقاب» در حال شکارکردن موجودی به نام «خرگوش» است؛ موجودی به نام «باد» چیزی به نام «درخت» را از ریشه میکند؛ موجودی به نام «سماور» در حال جوشاندن چیزی به نام «آب» است؛ موجودی به نام «شاعر» در حال سرهمکردن موجوداتی به نام «واژه» است؛ موجودی به نام «رودخانه» در حالِ گذشتن از زیر «پل» است؛ موجودی به نام «مفهوم عضویت» در حال عصبانیکردن موجودی به نام «منطقدان» است؛ موجودی به نام «راستگویی»، یک فرد را «خوشنام» کرده است؛ یک «واژه» در حال برهمزدن وزن یک «شعر» است و… .»
مأخذ: کتاب «مذاکره با اشیاء؛ برونو لاتور و نظریهی کنشگر-شبکه». تهران: نشر نی؛ ص. ۴۷.