پوپولیسم چیست؟
پوپولیسم چیست؟[۱]
مجلهی فوتپرینت بیستونهم، ژورنال نظری معماری، دانشگاه دلفت
نویسندگان: Salomon Frausto و Léa-Catherine Szacka
مترجم: محمدفرید مصلح
مقدمهی مترجم
یکی از ضروریات راهگشا برای نقد اجتماعی-سیاسیِ معماری در اقلیم سیاستزدهی ایرانی، شکاندن تعاریف ازپیشپذیرفتهشده است. در سالهای اخیر جریانهای نوی دانشگاهی در سطح بینالمللی از پیشفرضهای نظری سیاسی عبور کردهاند تا معماری صرفاً بهعنوان یک شاهد و مصداق از نظریات سیاسی فروکاسته نشود.[۲] معماری و شهر تبدیل به بخشی از مسئله و روندِ سیاسی میشود. هنر دیگر صرفاً بازنمای واقعیت نیست، بلکه سازندهی واقعیت است.[۳] بنابراین در نگاههای جدید، سیاست و نظریهی سیاسی را میتوان بهعینه در شهر و فضا جستوجو کرد، تحلیل کرد و یا زیر سؤال برد. در این مختصات جدید، لازم است که پژوهشگران معماری فهمی چندوجهی نسبت به مسائل پیدا کنند و علاوه بر درک شهودی، کالبدی و فضایی، نسبت به مسائل اجتماعی، اقتصادی و حقوقی بینش داشته باشند. پژوهشگران معماری باید برای قدمگذاشتن در جهان میانرشتهای، آداب گفتوگوی میانرشتهای را نیز بپذیرند و در برخورد با اهالی حوزههای علوم انسانی، نسبت به کلمات و مفاهیم دقیقتر برخورد کنند.
اما در دههی اخیر -که من آن را یک موج جدید در نظر میگیرم- پژوهشگران معمار در حوزهی سیاست از خواب غفلت برخاستهاند تا صرفاً مصرفکنندهی نظریات سیاسی نباشند و خود نیز تئوریهایی ایجاد کنند. تفاوت این موج جدید نسبت به جریانهای نظری پیشین این است که آنها کوشیدهاند که جایگاه معماری را در سیاست بازتعریف کنند. برای مثال در سالهای اخیر کتابهای «پنج راه برای سیاسیکردن معماری»[۴] (۲۰۱۷) یا «کارایی معماری: منازعهی سیاسی و عاملیت»[۵] (۲۰۱۷)، «قدرت و معماری»[۶] (۲۰۱۴) از سوی دانشگاهیان معمار منتشر شده تا بر عاملیت معماری تأکید کند و جایگاه معماری را در وضعیتهای چندلایهی اجتماعی-سیاسی بازشناسد. به نظر میرسد که در رویکردهای نظری جدید، کوشش شده تا مسائل معاصر اجتماعی و سیاسی را بتوان تحلیل کرد. در چنین رویکردهایی میتوان بیشتر امیدوار بود که راهکارهایی کنشگرانهتر و عملگرایانهتر پیش روی چالشهای ما ارائه شود. چنانکه مورخ معماری ماری مکلئود در همین شماره از مجله نظریات معماری را برای پیشبرد کنشگری برای رفع معضلات تبعیضهای فضایی جنسیتی، قومیتی فرهنگی ضروری میداند و معتقد است که بهوسیلهی بستر نظری معماری لازم، میتوان امیدوار بود که نابرابریهای فضایی ساختاری و بنیادین ریشهکن شود.[۷] از اینرو، در این نظریات بازنماییها و نگاههای سمبلیک چندان مورد توجه قرار نمیگیرد و درک شبکههای عاملیتهای فضایی و انسانی، عملکردهای چندوجهی بین انسان و معماری و شهر اولویت دارد.
در چنین رویکردی، تعاریف سیاسی دیگر مبنای صرفِ نظری پژوهش نیستند، بلکه در امتداد فضا نیز مورد بررسی قرار میگیرند. متن پیشرو که ترجمهای از سرمقالهی فوتپرینت بیستونهم با عنوان «پوپولیسم چیست» توسط سردبیران این شماره نوشته شده و نمونهای است از رویکردهای جدید معماران نسبت به مفاهیم سیاسی که به خود این جرئت و فرصت را میدهند که خارج از کلیشههای نظری، وضعیت یک مفهوم انتزاعی-سیاسی را در بطن شهر و در موردپژوهیها دنبال کنند.
پوپولیسم چیست؟
بیستونهمین شماره از مجلهی فوتپرینت -نشریهی علمی-نظری معماری دانشگاه دلفت- تلاقی معماری با رسانه، سیاست و زیباییشناسی را از دریچهی پوپولیسم جستوجو میکند. در سالهای اخیر، نسبت بین معماری و پوپولیسم در قالب بحثهای داغی دوباره شدت گرفته است. برای مثال در سال ۲۰۱۷ حزب استقلال بریتانیا (UKIP)[۸] ویدئویی سهدقیقهای منتشر کرد که موجی از انتقادهای عمومی را برانگیخت. چرا که در این ویدئو تصاویری از ساختمانهای باشکوه نئوکلاسیک به نمایش در آمده بود و در بین این تصاویر باشکوه، برجهای مدرن یکی پس از دیگری فرو میپاشید و به تلی از گردوغبار تبدیل میشد.[۹] یکسال بعد از این ماجرا، بازسازی شهر تاریخی فرانکفورت جدالبرانگیز شد، هنگامی که استفان تروبی[۱۰] -نظریهپرداز معماری- این پروژه را با افراطگرایی راستگرا مرتبط کرد.[۱۱] در ادامه و در سال ۲۰۱۹ تیری بودت[۱۲]، لیدر حزب فروم «برای دموکراسی» در هلند، در سخنرانی پیروزی انتخاباتیاش تغییرات آبوهوایی را انکار کرد و با اعلام انزجار از زیباییشناسی مدرن، از بهکارگیری ابزارهای مدرن معمارانهای نظیر توربینهای بادی یا صفحات خورشیدی انتقاد کرد.[۱۳] اخیراً نیز طرح دونالد ترامپ برای «زیباسازی دوبارهی ساختمانهای فدرال» واکنشهای شدیدی را برانگیخته تا انجمن مورخان معماری در مخالفت از این تصمیمگیری اعلام کند: «ما در هر شرایطی مطمئنیم که دیکتهکردن یک سبک خاص یا هر سبک دیگری، به مسیر تعالی در معماری مدنی منجر نخواهد شد».
–
تصاویری از فیلم تبلیغاتی حزب استقلال بریتانیا. مأخذ: یوتیوب.[۱۴]
مفهوم پوپولیسم همچنان در هالهای از ابهام به سر میبرد و فقط در لحظهای قابلدرک میشود که پدیدههای سیاسی و اقتصادی جریانهای طیف راست تا چپ افراطی را تحلیل کنید. از اینرو، یان وارنر مولر[۱۵]، مورخ و فیلسوف سیاسی، اعلام میکند که پوپولیسم «مشخصاً مفهوم سیاسیِ مجادلهبرانگیزی» است که میتواند تقسیمبندیهای سنتی بین دوگانهی راست و چپ را بهکل زیر سؤال ببرد.[۱۶] حتی اگر اصطلاح پوپولیسم اغلب بهعنوان مترادفی برای «ضد تشکیلات»[۱۷] به کار برود، انتقاد از نخبگان (در برابر عوام) نیز آخرین راهکار برای شناخت پوپولیسم نخواهد بود. در واقع پوپولیسم، دربرگیرندهی شکلهایی از درگیری و قطبیسازی است و سایر حالتهای آن میتواند بهراحتی به ویژگیهای فضایی و زیباییشناسی خاصی تبدیل شود.[۱۸]
ما در این شماره تلاش میکنیم تا تفاسیر جدیدی از پیامدهای معمارانهی مفهوم پوپولیسم را بررسی کنیم. چرا که معمولاً پوپولیسم صرفاً بهعنوان یک رویکرد و استراتژی سیاسی فهمیده میشود که در صدد جذب مردان و زنان «عامی» است که گمان میکنند که نخبگان و روشنفکران نگرانیهای آنها را نادیده میگیرند. بنابراین، در این شماره از مجله، از سویی هدف ما این است که به بررسی پوپولیسم جریان راستی بپردازیم که به دنبال تغییر شکل امیال معماری نخبگان است تا تمایزی بین فرهنگ بالا و پایین ایجاد کند و در عین حال از تصاویر اجتماعی و اغواکننده بهره ببرد. در مقابل و از سوی دیگر، میکوشیم که سایر شکلهای پوپولیسم -نظیر پوپولیسم اقتصادی- را بررسی کنیم. مثلاً لاسوگاس را میتوان بهعنوان الگویی از معماری در نظر گرفت که توسط مشتریان ثروتمند و پرنفوذ شکل گرفته است و برای جلب توجه «مردم» و نمایش رفاه سفارش داده میشود. یا میتوان به نمونههای دیگری اشاره کرد که جزئیات فضاییِ معماری ضدریاضتی و ضداستقرار نشان بدهد. در نهایت، امیدواریم که بتوانیم تقابل سنتی بین پوپولیسم چپ و راست را کماهمیت جلوه دهیم تا معماری پوپولیسم را دوباره چارچوببندی و مفهومسازی کنیم. از همان آغاز، تمایلی وجود داشت که نسبت بین معماری و پوپولویسم را در مثلثی از سه مؤلفه مورد بررسی قرار دهد: رسانه، سیاست و زیباییشناسی.
بررسی معماری و پوپولیسم در شمارهی هشتم فوتپرینت با موضوع «سرپیچی از منطق آوانگارد: معماری، پوپولیسم و فرهنگ توده» نیز مورد توجه قرار گرفت. اما در فوتپرینت ۲۹ام، رویکرد متفاوتی دربارهی پوپولیسم پیشنهاد شده و موضوع در یک چارچوب مفهومی و زمانی گستردهتری ارائه میشود. بهعنوان نقطهی شروع، ما سؤالات زیر را مطرح کردیم: با توجه به اینکه معماری و پوپولیسم، هر دو مفاهیمی انتزاعیاند و از زمینههای مختلف تاریخی، اجتماعی و جغرافیایی ناشی میشوند، چه پیوندهای احتمالی بین این دو وجود دارد؟ واقعیتهای فضایی و متریالیستی جریانهای پوپولیستیِ راست و چپ در عرصهی سیاست و معماری، از دو دیدگاه تاریخی و معاصر آن چیست؟ سازوکارهای اختصاصی یک سبک مانند عمومیسازی[۱۹] چیست و چگونه انواع صورتها و فرمها میانجیِ پوپولیسم در معماری میشوند؟ چگونه معماری برای تحقق برنامههای پوپولیستی به کار گرفته شده است و به همین ترتیب، چگونه پوپولیسم در پروژههای معماری مورد استفاده قرار گرفته و بیان شده است؟ آیا پوپولیسم (بهطور نادرست) برای کسب کمیسیونهای مهم و قراردادن مشتری در یک زمینهی معماری که تحت تأثیر نیروهای جهانی اقتصادی قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد؟ در این شماره نهتنها زمینههای مربوط به معماری و پوپولیسم بررسی میشود، بلکه به این موضوع میپردازد که چگونه معماران زبان طراحی خود را در رابطه با تغییر عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تغییر میدهند.
با توجه به تمایل سردبیران برای گسترش مفهوم پوپولیسم به سایر نقاط قابلملاحظه، همانگونه انتظار میرفت پاسخهای متفاوتی نسبت به فراخوان دریافت کردیم و این پاسخها در جهتهای مختلفی پیش رفت. تعریفهای متفاوتی که نسبت به رسانه، سیاست و زیباییشناسی در نظر گرفته شده بود، حدود گستردهای را به وجود آورده و دایرهی وسیعی از موردپژوهیهای از دیروز تا به امروز را ارائه کرده تا به ما کمک کند که دربارهی معماری پوپولیسم در جهان امروز فکر کنیم.
در رسانه
امروزه تفکیک اشکال پوپولیسم از محل نمایش آنها غیرممکن است؛ خواه آنکه رسانههای جمعی سنتی باشد و یا رسانههای اجتماعی جدید. همانطور که دموکراسیهای ما امروزه هرچهبیشتر بهعنوان «دموکراسیهای رسانهای»[۲۰] یا «دموکراسیهای مخاطبی»[۲۱] تعریف میشوند، پخش انبوهی از کلمات و تصاویر -خواه واقعی باشد یا تخیلی- نقشی حیاتی در حفظ مستمر دیالوگ با مردم «عادی»[۲۲] ایفا میکند. در این شماره جسی هونسا[۲۳] با تجزیهوتحلیل عدم تعادل عرضه و تقاضا در بازار مسکن از طریق زیباییشناسی عامهپسند، در مقالهی تحقیقاتیاش با عنوان «خواستن و پاسخدادن: رسانههای عامهپسند و معماری در بحرانهای تاریخی مسکن در لندن»[۲۴] ماهیت عملیاتی اصطلاح «بحران مسکن» را در کنار اصطلاحات مرتبطی از نشریات معماری و رسانههای محبوب از قرن نوزدهم تا به امروز در نظر میگیرد. با بررسی این دورهی دویستساله، او نشان میدهد که زمینهی لازم برای تغییر مسئلهی مسکن لندن از جنبهی کیفی به کمی فراهم شده است. ریچل جولیا انگلر در مقالهی خود با عنوان «زمان پایانی و سبک معماری در دانشگاه مسیحی»[۲۵] شیوههای فوتوریستی و نو-بومی[۲۶] را که در بهطور مکرر در طراحی پروژههای ساختمانی مباشران آمریکایی، پت رابرتسون[۲۷] و اورال رابرتس[۲۸]، یافت میشود را مورد بررسی قرار میدهد. بهطور ویژه، او یک چارچوب نظری برای تفکر در مورد ساختمان از طریق مفهوم پایداری و دوام ایجاد میکند.
سوفی سوما[۲۹] در «نمایشنامههای زیباییشناختی، فضایی و معماری ترامپ»[۳۰] رسانهها و سیاست را بررسی میکند و نشان میدهد که دونالد ترامپ در یک استراتژی معماریِ پوپولیستی شرکت کرده است. سوما توضیح میدهد که ترامپ چگونه از رسانههای تلویزیونی برای انتقال شکل جدیدی از «نمایش»[۳۱] استفاده میکند؛ این نمایش از لحظهای آغاز میشود که او بهعنوان یک غول املاکومستغلات در یک شوی تلویزیونی به اسم «تازهکار»[۳۲] حضور یافت.
در سیاست
بیتردید رسانه، سیاست و زیباییشناسی بیش از هر چیز با راهبردها و کنشهای پوپولیستی گوناگون آمیخته است. دنیس پوهل[۳۳] در مقالهی خود با عنوان «پارلمان پدیدار-دَم سدریک پرایس: الگویی برای معماری رسانه و سیاستِ داده» به رسانه ها و سیاست اشاره می کند تا توضیح دهد که چگونه پارلمان پدیدار-دَم سدریک پرایس در سال ۱۹۶۵ با شرایط فنی-رسانهای سیاست برخورد می کرد، در حالی که نشان میدهد معماری بخشی جداییناپذیر از شبکهی رسانهای حکومت است. پروژهی پرایس نمونهای از پروژههای دههی ۱۹۶۰ میلادی است، دورهای که عملیات رسانهای فشردهسازی اطلاعات، پیشبینی و هدفمندسازی مخاطبان برای سیاست مهمتر از محتوای خود بحث شده بود. این تحلیل از یکسو به ما اجازه میدهد تا تعاریف مرسوم پوپولیسم را به سمت یک مفهوم مبتنی بر رسانه مسئلهمند کنیم و از سوی دیگر، درک خود را نسبت به این مسئله بالا ببریم که معماری بهعنوان یک رسانهی سیاسی مستقیماً با رسانههایی مانند اسناد، تلویزیون و کامپیوترها عمل میکند. پوهل استدلال میکند که ظهور رسانههای دیجیتال مسلتزم یک تاریخ معماریِ متفاوت از پوپولیسم است و باید تاریخ معماری پوپولیسم را به گونهی دیگری خوانش کرد تا به جای تکیه بر نمایش نمادینِ (سمبولیستی) ایدئولوژی در معماری، با عملگرایی رسانهها و تکنیکهای فرهنگی درگیر باشد.
تصویر ۳: طرح پارلمان پدیدار-دم با دسترسی عمومی. صفحهی ۹۵ مجله.
با گذر از نمادگرایی و توجه به واقعیتهای موجود، گابریل کوئلار[۳۴] و اطهر مفرح[۳۵] در مقالهی خود با عنوان «مزیت همسایگی: اقدام فضامند کمیتهی سرپرستی زمین»[۳۶] پراکندگی املاک و الگوهای کمیتهی سرپرستی زمین (CLTs)[۳۷] را بررسی میکنند که از جملهی یکی از برجستهترین مدلهای توسعهی زمین است که در آن خبری از صاحبخانه نیست و بهصورت ساکنمحور توسعه مییابد و از اینرو میتواند سیاستهای معماریِ مردمی را برملا کند. اوون هاپکینز[۳۸] مقصود این مقاله را در یادداشت خود با عنوان «آنجا و بازگشتِ دوباره: مسکن شورایی، حق خرید و سیاست پلورالیسم معماری»[۳۹] تکمیل میکند. او به نقش مسکن شورای بریتانیا در سیاستهای پوپولیستی از دورهی پس از جنگ تا به امروز نگاه میکند و بهطور ویژه طرح «حق خرید»[۴۰] مارگارت تاچر را تحلیل میکند. هاپکینز نشان میدهد که ماهیت قطبیشده و نامتقارن این بحث، مسائلی از زیباییشناسی، گونهشناسی، برنامهریزی و نوع تصدی را در هم میآمیزد که همگی نمونهای کامل از یک سیاست پوپولیستی است. در نهایت، این مقالات توسط جستار تصویری نینا فرولوا[۴۱] و النا مارکوس[۴۲] با عنوان «مکتب جنگ: کلیسای جامع اصلی نیروهای مسلح روسیه»[۴۳] تکمیل میشود؛ جستاری که به کلیسای جامع طراحیشده توسط دیمیتری اسمیرنوف اشاره میکند که اخیراً تکمیل شده است و نمونهای است امروزی از ایدئولوژی پوپولیستی پساشوروی.
در زیباییشناسی
پوپولیسم را نمیتوان از راهبردهای زیباییشناختی خاص جدا کرد. پوپولیسم در دهههای پایانی قرن بیستم بهشدت با اشکالی خاصی از معماری پستمدرن مرتبط بود که آزادانه و بیباک، ارجاعات عامهپسند را با زبان تاریخی و زبان کلاسیک در هم میآمیخت. پیر شابارد[۴۴] در مقالهی «معماری معاصر “کلاسیک جدید”: روندهای گذشتهگرا[۴۵] و وهمهای نسبت به سنت»، به تبارشناسی ایدهها در جنبش کلاسیک جدید معماران آنگلوساکسون میپردازد. او به بررسی چگونگی ظهور این دکترین در ۱۹۸۰ و در اوج بحثهای پیرامون پستمدرنیسم اشاره میکند و اینکه چگونه با حمایت برخی از متحدان مهم سیاسی، نظیر شاهزاده چارلز در انگلستان و با پشتیبانی چارچوبهای نهادی و کمیسیونهای خاص رشد کرد و خارج از صحنهی «جریان اصلی»[۴۶] معماری توسعه یافت. شابارد این جنبش را فراتر از سبک خود در نظر میگیرد و استدلال میکند که بازگشت حامیان آن به تکنیکهای ساختمانی سنتی و صنایع دستی، تمنایی است برای یک «رتروپیا»؛ اصطلاحی که از زیگمونت باومن[۴۷] فیلسوف وام گرفته است.
تصویر ۴: صفحهی ۱۴۳ مجله.
ماری لندینگ[۴۸] در جستار تصویری با عنوان «عتیقهی معمارانه»، مجموعه آثار عکاسی هنرمند توانای نوروژی، اسپن گلدیچ[۴۹] را بررسی میکند. مجموعه عکسهایی با عنوان «چه کسی از نئوکلاسیک میترسد؟» که دربارهی شهر اسلو در بهار ۲۰۱۹ است. آنچه که لندینگ عتیقته مینامد، در واقع «نوستالژیای خیالی از سیاستهای هویت ملی است… که در قامت معماری برای پوشاندن ستونها، ایوانها، کتیبههای سردر، گنبدهای ساختمانهای بروتالیستی در گچ و پلیاورتان بیان میشود. در نهایت برای خاتمهی این موضوع از مری مکلئود[۵۰]، مورخ و نظریهپردازی معماری، خواستهایم تا در مصاحبه با ما مقالهی برجستهی خود در سال ۱۹۸۹ در مجلهی اسمبلج[۵۱] با عنوان «معماری و سیاست در عصر ریگان: از پست مدرنیسم تا ساختارشکنی»[۵۲] را بازبینی کند؛ مقالهای که مرجعی غیرقابلانکار است برای کسانی که میخواهند نسبت معماری با سیاست را مطالعه کنند. ما کنجکاو بودیم که به بهانهی این مقاله هم تأملات او که بیش از سیسال پیش بیان شده بازگردیم و هم اندیشههای او را در وضعیت فعلی که جریانهای نوظهور پوپولیسم چپ و راست در سراسر جهان سر برآوردهاند را بررسی کنیم و اینکه چگونه رسانههای معاصر، سیاست و زیباییشناسی معماریِ پوپولیسم را دگرگون میکنند.
هدف از انتشار این مقالات متنوع، ارائهی یک تعریف واضح از پوپولیسم نیست، بلکه به دنبال آن است که به روشنشدن یک مفهوم کمک کند و جنبههای مختلف آن را در رابطه با فضا و زیباییشناسی نشان دهد. اگر بگوییم که امروزه در «عصر پوپولیسم» زندگی میکنیم که نقدِ مستمر نخبگان بر آن حکمفرماست، این وضعیت در آینده چه تبعاتی برای حدود حرفهای معماری خواهد داشت؟
[۱] این ترجمه برگرفته از مقالهای است با عنوان «What is populism» که در مجلهی تخصصی تئوری معماری با عنوان Footprint متعلق به دانشگاه Delft هلند در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است:
https://doi.org/10.7480/footprint.15.2
[۲] Yaneva, Albena (2017). Five Ways to Make Architecture Political. New York: berghahn. p. 4.
[۳] Minkenberg, Michael (2014), Power and Architecture. New York: berghahn. p.2.
[۴] Yaneva, Albena (2017). Five Ways to Make Architecture Political. New York: berghahn.
[۵] Kaminer, Tahl (2017). The Efficacy of Architecture: Political Contestation and Agency. Abington: Routledge.
[۶] Minkenberg, Michael (2014). Power and Architecture: The Constitution of Capitals and the Politics of Space. . New York: berghahn.
[۷] McLeod, Mary (2021). Mary McLeod in conversation with Salomon Frausto and Leá-Catherine Szacka. Footprint, ۲(۲۹), ۱۶۳-۱۷۰, https://doi.org/10.7480/footprint.15.2
[۸] UK Independence Party
[۹] https://www.youtube.com/watch?v=L0EkIahdooM
[۱۰] Stephan Trüby
[۱۱] برای مثال، نگاه کنید به:
Rowan Moore’s article ‘Is Far-Right Ideology Twisting the Concept of “Heritage” in German Architecture?’, The Observer, ۶ October 2018
[۱۲] Thierry Baudet
[۱۳] برای مثال، نگاه کنید به:
On this, see Bart-Jan Polman, ‘A Masochistic Heresy’, The Avery Review ۴۰ (May 2019), https://averyreview.com/issues/40/masochistic-heresy.
[۱۴] https://www.youtube.com/watch?v=L0EkIahdooM
[۱۵] Jan-Warner Müller
[۱۶] Jan-Werner Müller, what is Populism? (Philadelphia: University of Pennsylvania Press, 2016), 9
[۱۷] anti-establishment
[۱۸] Ibid., 4
[۱۹] po(pu)larisation
[۲۰] media democracies
[۲۱] audience democracies
[۲۲] common
[۲۳] Jesse Honsa
[۲۴] Call and Response: Popular Media and Architecture in London’s Historic Housing Crises
[۲۵] End Times and Architectural Style on the Christian Campus
[۲۶] neo-vernacular
[۲۷] Pat Robertson
[۲۸] Oral Roberts
[۲۹] Sophie Suma
[۳۰] Trump’s Aesthetic, Spatial and Architectural Dramalities
[۳۱] dramality
[۳۲] The Apprentice
[۳۳] Dennis Pohl
[۳۴] Gabriel Cuéllar
[۳۵] Athar Mufreh
[۳۶] Virtues of Proximity: The Coordinated Spatial Action of Community Land Trusts
[۳۷] Community Land Trusts
[۳۸] Owen Hopkins
[۳۹] There and Back Again: Council Housing, Right to Buy and the Politics of Architectural Pluralism
[۴۰] Right to Buy scheme
[۴۱] Nina Frolova
[۴۲] Elena Markus
[۴۳] Cult of War: The Main Cathedral of the Russian Armed Forces
[۴۴] Pierre Chabard
[۴۵] Retrotopic
[۴۶] mainstream
[۴۷] Zygmunt Bauman
t[۴۸] Mari Lending
[۴۹] Espen Gleditsch
[۵۰] Mary McLeod
[۵۱] Assemblage
[۵۲] Architecture and Politics in the Reagan Era: From Postmodernism to Deconstructivism