توصیف و تجویز
همان طور که بسیاری از طراحان جوان هنگام ترک مدرسه در می یابند، طراحی کردن برای خود یک چیز است و طراحی کردن برای کارفرمای واقعی با تعصبات و پیش داوری های شخصی و سازمان چیزی دیگر و کاملا متفاوت. هنگامی که کارفرما خود استفاده کننده نهایی طرح نیست، مساله از آن هم پر ابهام تر است.
این جدا افتادگی روزافزون طراحان از کسانی که برای آن ها طراحی می کنند نیاز به تفحص در خواسته های استفاده کننده را پدید آورده است. طراحان از سر درماندگی به علمای علوم انسانی و اجتماعی، از کارپژوهان تا روانشناسان معماری و جامعه شناسان شهری روی آورده اند تا دریابند استفاده کنندگان کار آن ها واقعا چه نیازهایی دارند. این ارتباط میان طراحی و علوم اجتماعی روی هم رفته آن چنان که ابتدا امید می رفت در عمل سودمند واقع نشده است. علوم اجتماعی عمدتا توصیفی باقی مانده است در حالی که طراحی الزاما تجویزی است. بنابراین روان شناسان و جامعه شناسان در پی تحقیق رفته اند و طراحان در پی طراحی، این دو گروه هنوز باید عهده دار شدن نقش همکارانه را به یکدیگر بازآموزی کنند. در این میان ارتباط میان خلق کننگان و استفاده کنندگان محیط غالبا دور و دشوار می ماند.
طراحان چگونه می اندیشند، برایان لاوسون، ترجمه حمید ندیمی