نقش جهان، جهانبینی صفوی
در دوره صفویان بود که اصفهان به پایتختی برگزیده شد. مردم و جامعه نیازمند حکومتی مقتدر بودند و پیروان شیخ صفی الدین نیز همین موضوع را می دانستند. پس از قرن ها بود که ایران یک بار دیگر، منسجم شده بود و برای حفظ آن باید کوشش به عمل می آمد.
شرایط بین المللی نیز پیچیده بود. عثمانیان از غرب، همواره تهدیدی جدی محسوب می شدند. حکومتی مقتدر و در حال پیش رفت که خود را حاکم اسلام معرفی می کرد و رقیبی جدی برای اروپاییان محسوب می شد. از طرفی دیگر اروپاییان نیز تمایلی به درگیری با عثمانیان نداشته و تمایل داشتند توجه عثمانیان به مشرق زمین جلب شود، تا غرب. ( که البته چندین مرتبه جنگ بین ایران و عثمانیان شکل گرفت.) اروپاییان نیز در حال کشف جهان جدید خود بودند و در رقابت برای استعمار
در چنین شرایطی، صفویان نیز، نیازمند به اقتدار بودند. از طرفی بنا بر برخی مدارک تاریخی، قزلباش ها، نیروهای ویژه شاه، سربازانی بودند که از هیچ امری دریغ نمی کرده و برای حفظ آرامش به هر امری دست می زدند و سپاهیان، برای حفظ وحدت، هر آشوبی را سرکوب می کردند.
از طرفی دیگر، صفویان دریافتند که هنر نیز می تواند آن ها را در این زمینه کمک کند. برای همان در دوره ی انتقال پایتخت به اصفهان در دوره ی شاه عباس صفوی، شاهد آثار برجسته هنری و معمارانه هستیم.
یکی از مهم ترین آن ها میدان نقش جهان است. میدانی که عالی قاپو (محل سکونت شاه و محل فرمانروایی)، بازار، مسجد و مرکز شهر است.
بحث راجع به چنین شاهکاری بسیار است. ولی درباره ی چیدمان آن همین کافی که اگر چهار عنصر اصلی میدان را بازار و عالی قاپو و دو مسجد آن در نظر بگیریم، از بازار (دید مردم) انگاری که عالی قاپو بین دو مسجد واقع شده است. این امر ناخود آگاه چنان به مردم القا خواهد کرد که شاه صفوی، به وسیله بازوانش، یعنی دین بر مردم حکومت می کند و هر امری که از او سر بزند الهی است و او تقدس می یابد.*
* مجله همشهری