قدرت؛ لقلقهی زبانهای گندهگو
راستش امروز صبح پوستر سمیناری دیدم که یکی از کلیدواژههایش «قدرت» بود. ظهر راه افتادم و به دانشگاهشان رسیدم. اولین سخنران یک دانشجوی دکترا بود: نشسته بود و کلمهبازی مفصلی انجام داده بود. این که قدرت گاهی زور است و گاه فشار و اجبار و کنترل و … بعد از این که خیلی کامل مغرمان را شست، در مرحله آخر داشت از این میگفت که در شهرداری از قدرت استفاده میکنند و گاه اقناع میکنند و گاه فشار میآورند و … البته یک جملهاش خیلی در ذهنم مانده: «... البته مهندسان صاحب کار از من بهتر میدانند!» من هم موافقم! فقط یک سوال ماند. این پژوهشتان تمام شد پای کدام کوزه میگذارید تا آبش را بنوشید؟!