عالیقاپویی که دیگر خود نیست…
«عالیقاپو در میان نگاه گذرا و بیرمقِ تماشاگران درمانده و قدرتِ آن تا حد قطعه بلیطی کمبها کاسته شده است. گامِ عوام، قدرتِ خاص آن را لگد کرده است. ایوانِ عالیقاپو عرصهی تماشای عوام است، نه تختگاهِ تماشای خواص. آن ایوانْ دیگر به میدان سلطه ندارد. منظر بینظیر آن و چشماندازه یگانهاش بر کل میدان، در هر دوربینی مدام ثبت میشود. تالار موسیقی، همهمه و هیاهوی مردمان را باز میتابد و برای دربان عالیقاپو، هر چهرهای آشناست.»
محمدرضا شیرازی، ۱۳۸۷