از بایزید؛ شیخ و امام
نقل است که شیخ در پس امامی نماز میکرد. پس امام گفت: یا شیخ! تو کسبی نیمکنی و چیزی از کسی نمیخواهی. از کجا میخوری؟
شیخ گفت: صبر کن تا نماز قضا کنم.
گفت: چرا؟
گفت: «نماز از پس کسی که روی دهنده را نداند روا نبود که گزارند».