داستان تکراری استهلال…
بر صخرههای ساحل جزیرهی هرمز لمدادهام. اما به هزاران چیز فکر میکنم. چیزهایی به بزرگی کل دنیا. اینجا آنقدر زیباست که بزرگترین چیزها هم در ذهنم جا میشود. آنقدر عظیم که میتواند چندساعته شما را به حالتی خلسه گون نزدیک کند.
عمیقا احساس کمبود میکنم. کمبود از این که دیگر نمیتوانم احساس حقارت کنم! احساس حقارت از این که چقدر در برابر این دریای بیکران کوچکم؛ چرا که به خاطر میآورم چند کیلومتر آنطرف تر دیگر دریایی نیست و شبه جزیرهی عربستان قرار دارد! احساس حقارت از این که چقدر این امواج درخشان و بیتعداد بازگوکنندهی تلالوی آفتاب مهربانند و آفتاب کمکم دارد پشت دریا پناه میگیرد؛ باز به یاد حرکت چرخشی زمین به دور خورشید میافتم و بادهایی که با وزش بر سطح آب موجها را پدید میآورند. چقدر بدبختم که حتی نمیتوانم به احساس حقارتی که در طلبش هستم دست یابم!
امان از تو ای علم و تکنولوژی! در وهلهی اول احساسات، اسطورهها و نوستالژی ما را گرفتی و حالا بهدنبال باورها و دینمان میآیی. ای تویی که به هیچ چیزی وفایی نداری. ای تویی که این به این بیوفاییات میبالی کمی به ما رحم کن.
دوباره به پایان ماه مبارک رمضان نزدیک شدیم و دوباره داستانی تکراری به گوشم خورد. این که زمان دقیق حضور ماه در آسمان توسط ماهوارهها و علم اخترشناسی مشخص است و با روزی که استهلال شده متفاوت است.
میدانی برایم مهم نیست که عیدم فردا باشد یا پسفردا. برایم تفاوتی ندارد. ای علم! من به دنبال رضایت خدایم. خدایم توسط ابزارهای تو قابل سنجش نیست. شاید مرجعیت روزی بپذیرد که از اخترشناسی پیروی کند و شاید هم طبق روایات و احادیث همچنان به روش دیگری قائل باشد. ای علم! هر روز به پیروانت بیشتر میافزایی و مومنانی پدید میآوری که انطباق دینشان با علم یک ارزش است. علمی که در آن بتوان تشکیک کرد بالطبع دینی حقیقتا مدرن پدید میآورد که در تمام جوانب آن شک راه دارد و هر روز به افرادی پریشانحال و نگران میافزاید.
ای علم! جسارت است؛ اما من تو را این بار و اینجا جدی نمیگیرم. چرا که هر آنچه گفته شد از فروع دینم بود. باز بیا و از تاثیر مثبت یا منفی روزه بر جسمم بگو. برایم مهم نیست. چرا که تو متوجه اصول دین من نمیشوی. ابزارهایت برای سنجش آن ناقص است و حرفی برای گفتن نداری. پس مدام هر روز و هر شب همانطور که وظیفهی توست در هر چیزی تشکیک میکنی که یکی از آنها فروع دین است که نمودی جسمانی دارد. ای علم، تو ناخواسته راه را برای ما دینداران تنگ کردهای. چرا که به وزن فروع دین میافزایی و اصول را برایمان کمرنگ میکنی.
ای علم، اگر اصول دین نبود تا به اینجا تو دینی جسمانی ساختهبودی که چندساعتی را در آن بجای روزه گشنگی میکشیدیم تا جسمی سالم تر داشته باشیم. آرزو دارم به حق آخرین روزهای ماه مبارک رمضان مسلمانان بجای کلنجار رفتن با حاشیه و فروع، به تقلید در آن اکتفا کنند و ذهن و فکر خودشان را به اصول معطوف سازند.