شیراز؛ عرصهای استثنایی برای مقایسهی الگوی گذرهای شهری در بافت تاریخی
شیراز شهری است که تداعیکنندهی شاعران، باغها و آثار تاریخی متعددی است؛ از مسجد، بازار و حمام وکیل تا مسجد نصیرالملک و ارگ کریمخان و مقابر شاعران نامآوری چون سعدی و حافظ و البته کانون پویا و مذهبی شاخص شهر، یعنی حرم مطهر شاهچراغ(ع). تنوع اماکن یادمانی، تاریخی و مذهبی این شهر، اقشار مختلفی از گردشگران را به این شهر دعوت میکند تا هرکدام بسته به علائق خویش مقاصد گردشگری خود را انتخاب کرده و از آن بازدید کنند. بنابراین شیراز هویت و شخصیت خود را از مدیون ابنیهی متعددی است که در سراسر شهر پراکنده شده است. بنابراین شیراز همچون مجموعهای از نقاط گردشگری است که در یک همجواری قرار گرفته و کمتر گردشگری به بستر کالبدی این اماکن ارزشمند تاریخی و یا محلههای تاریخی آن توجه میکند. در این شرایط گردشگر برای رسیدن از یک مقصد گردشگری به مسیر رسیدن آن توجهی ندارد؛ در حالی که نقطهی قوت شهرهای تاریخی، بافت تاریخی آن و فرصت تجربهی زیست و پرسهزدن در محلات آن است. بنابراین ایجاد مسیرهایی که گردشگران را از یک نقطهی با ارزش به نقطهی دیگر راهنمایی کند در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این مسیر گردشگر فرصت مییابد که با فرهنگ مردمان شهر آشنا شود و ساکنین محلههای قدیمی نیز با فروش یا ارائهی خدمات به گردشگران، کسب درآمد کنند. بنابراین مسالهی این روزهای شهر شیراز احیای گذرهایش است.
شیراز همچون مجموعهای از نقاط گردشگری است که در یک همجواری قرار گرفته و کمتر گردشگری به بستر کالبدی این اماکن ارزشمند تاریخی و یا محلههای تاریخی آن توجه میکند.
طرح باززندهسازی گذر قوام یکی از همین طرحهایی است که از باغ نارنجستان قوام و خانه زینتالملک آغاز شده و تا قلب محلهی تاریخی اسحاقبیگ امتداد مییابد تا گردشگران بعد از گذر از کوچهپسکوچههای مختلف و بازدید از آثار داخل بافت، از نقاط تاریخی دیگری چون مجموعهی وکیل بازدید کنند. از سوی دیگر ایجاد و احیای این گذرها ساکنین همجوارش را ترغیب میسازد تا الگوهای سنتی خانههای خویش را حفظ کنند و در کنار تمام این مزایا، امنیت نسبی را در محلات قدیمی بهوجود میآورد. در حال حاضر خانههایی در امتداد گذرها قرار گرفته که با تغییر کاربری به اقامتگاههای بومگردی مجال زیستن در محلههای تاریخی را به گردشگر میدهد. اما مسالهی شهر شیراز این است که تمام گذرهای شیراز مشابه با طرح گذر قوام نیست. شیراز در حال حاضر الگوی ثابتی برای ایجاد یا احیای گذرهای تاریخی ندارد و بنظر میرسد که جریانهای متولی شهر، هر یک بر اساس منافع و ایدهآلهایشان، راهکارهای گوناگونی را برای احیای گذرها در نظر گرفتهاند.
شیراز در حال حاضر الگوی ثابتی برای ایجاد یا احیای گذرهای تاریخی ندارد و بنظر میرسد که جریانهای متولی شهر، هر یک بر اساس منافع و ایدهآلهایشان، راهکارهای گوناگونی را برای احیای گذرها در نظر گرفتهاند.
برای مثال یکی دیگر از طرحهای گذر شیراز که در حال حاضر در منطقهی تاریخی شیراز در حال ساخت است، گذر بین حرم مطهر حضرت احمدبنموسی(ع) و حرم مطهر سیدعلاءالدین(ع) بوده که به اختصار به طرح «بینالحرمین شیراز» شهرت یافته است. در این طرح علاوه بر آن که ابتدا و انتهای گذر به دو نقطهی مذهبی منتهی می شود، در طول مسیر نیز عرصههای وسیعی برای کاربریهای تجاری، اقامتی و فرهنگی در نظر گرفته شده تا گردشگران علاوه بر بازدید از امامزادهها و مسجد عتیق، در مسیری تعریفشده، امن و توسعهیافته عبور کرده و به امکانات رفاهی لازم دسترسی داشته باشند. این طرح بزرگمقیاس است و ساختمانهای بزرگی را جایگزین خانههای قدیمی این محله میکند. بنابراین اجرای این طرح لاجرم منجر به تخریب بسیاری از خانههای ارزشمند بافت تاریخی میشود. در واقع این طرح بر روی خرابهها و محلهای ساخته میشود که خود واجد ارزش تاریخی بوده است. این طرح بر خلاف طرح گذر قوام بیشتر از آن که بهدنبال «احیا» باشد، برای «ایجاد» است و با تخریب و جایگزینی بافت سنتی به یک بافت جدید، فرصت سرمایهگذاری را برای سرمایهگذاران بزرگ فراهم میسازد. در واقع با آنکه الگوها و نمادهای بهکار رفته در بینالحرمین سنتی است، اما روحیهای کاملا مدرن بر آن حکمفرما است. این گذر که با اتصال دو بنای مذهبی هویت میگیرد تداعیکنندهی طرحهای توسعهی شهرهای مذهبی چون مشهد و قم و مکه است. شهرهایی که طرحهای توسعهی آن منجر به تخریب بسیاری از اماکن ارزشمند تاریخی آن شده است. آنچه که باید همواره به آن توجه کنیم این است که تکرار مستمر این نوع از الگوی توسعه نباید منجر شود تا این طرحها را صحیح بدانیم. باید پرسشگر باشیم و مطالبهگر بمانیم: مزایا و معایب این طرح و الگوی توسعه چیست؟ منافع آن برای کیست و کدامیک بیشتر در جهت رفع نیاز گردشگران، شهروندان و یا سرمایهگذاران است؟
شیراز میتواند ما را یک قدم به پاسخهای این پرسش نزدیک کند. چرا که در حال حاضر در شهری واحد، الگوهای متنوعی از گذرها وجود دارد و هر شهروندی میتواند با مقایسهی انواع گذرها با یکدیگر، بر اساس معیارهای شخصی به ارزشگذاری آنّها بپردازد: اول، بازار وکیل که با کهنترین الگو در معماری ایرانی همچنان بهعنوان گذر پررونق و تجاری شهر فعالیت میکند؛ دوم، خیابان زند که یادگاری است از توسعهی دوران پهلوی و خیابانسازیهایی که بیهیچ ابایی بافت قدیمی شهر را تکهپاره میکرد. ولی بعد و در حال حاضر به پیادهراهی وسیع و مطبوع برای عابران و گردشگران تبدیل شده است؛ سوم، گذرهای وفادار بافت همچون گذر قوام که با کمترین مداخلهای صرفا به بهسازی بافت قدیمی کمک میکند؛ و در نهایت طرح توسعهی بینالحرمین که با تخریب بافت قدیمی عرصهای جدید و مدرن را پدید میآورد. مطالعه، پژوهش و قیاس این طرحها و بررسی پیامد هریک از آنها میتواند فرصتی استثنایی را برای پژوهشگران بهوجود بیاورد و به آگاهیبخشی شهروندان این شهر کمک کند تا بدون پیشفرضها به بررسی آثار مثبت و آسیبهای هر یک از الگوها بپردازند؛ به این امید که با انباشت این تجربهها از تکرار خطاهای پیشین بپرهیزیم و آگاهانهتر به ایفای نقش و اظهارنظر دربارهی شهرمان بپردازیم.